سلامت جسمی و روحی سالمندان
برای افزایش سلامت سالمندان همه ارگان ها و اطرافیان باید بکوشند تا جهت حفظ و ارتقای سلامت جسمی، روانی واجتماعی به این افراد کمک کنند ناتوانی های جسمی و ذهنی این افراد را تهدید میکند و موجب کاهش حضور آن ها در اجتماع خواهد شد نحوه مراقبت و تعامل با سالمند نیازمند فرهنگ سازی در جامعه است اکثر سالمندان مبتلا به افسردگی هستند و از این عارضه رنج میبرند.
سلامت جسمی و روحی در دوران سالمندی
مسائل و نیازهای اصلی سالمندان، نخستین بار در سال 1982 در اجلاس بین المللی سالمندی در وین مطرح و از سال 1999 هر ساله اول اکتبر روز جهانی سالمندان نامگذاری شد.
کاهش میزان مرگ ومیر، افزایش امید به زندگی، کنترل موالید و تحولات اقتصادی و اجتماعی در جوامع بشری امروز باعث افزایش روزافزون تعداد سالمندان شده است. سالم پیر شدن حق طبیعی تمام افراد است و نباید فقط به اضافه شدن سالیان عمر بسنده کرد بلکه باید به ارتقای کیفیت زندگی و سلامت جسمی، روانی و اجتماعی توجه داشته باشیم و این موضوع برای آنان که عمری را مشغول خدمت به جامعه بوده اند یک رسالت ملی محسوب کرده و از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم.
با افزایش سن میزان ناتوانی و وابستگی سالمندان افزایش مییابد به طوری که برآورد میشود حدود یک سوم سالمندان نیازمند کمک در فعالیت های روزمره زندگی خود هستند. در حال حاضر حدود ۱۵هزار سالمند در ۲۷۱ مرکز نگهداری شبانه روزی تحت نظارت سازمان بهزیستی کشور مراقبت میشوند ولی با توجه به افزایش جمعیت سالمندان و تغییرات فرهنگی و اجتماعی تعداد این آسایشگاهها بخصوص در شهرهای بزرگ رو به افزایش است.
مقایسه شادکامی سالمندان در خانواده وسرا
بر اساس آموزههای اعتقادی و فرهنگی ایرانیان، خانواده به عنوان نخستین گروه و اجتماع حمایتی مسئول اصلی مراقبت از سالمندان بوده است. در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد سالمندان در کنار فرزندان و همسر زندگی میکنند که منجر به ارتقای کیفیت زندگی آنان و افزایش رضایتمندی خانواده میگردد.اگرچه حضور سالمند در کنار خانواده باعث ارتقای سطح سلامت سالمندان میگردد ولی تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژی باعث شده تا خانوادهها دستخوش تغییرات اساسی شوند و در مواردی سنتهای ارزشمند قدیم جای خود را به ارزش های جدید داده که در نهایت جایگاه سالمندان درخانواده را به مخاطره انداخته است. نبودن سیستمهای حمایتی، بیمهای و بهداشتی درمانی جامع از طرف سازمانهای دولتی به همراه نبود آگاهی و دانش خانواده از نحوه مراقبت و تعامل با سالمند می تواند از علل نگهداری نکردن سالمندان در محیط خانواده به رغم میل باطنی سالمندان و خانوادهها باشد.
با عنایت به بند ۱۵ سیاست های ابلاغی رهبرمعظم انقلاب در حوزه خانواده، بند ۶ و ۷ سیاست های ابلاغی جمعیت و برنامههای جهانی پیشگیرانه سالمندی سالم مبنی بر توجه و تمرکز برنامههای حمایتی سالمندان بر کانون خانواده و تقویت انگیزههای مراقبت از سالمندان درخانواده و حفظ سلامت آنان درابعاد مختلف نیاز به عزم ملی جهت شناسایی عوامل بازدارنده و محدود کننده مراقبت از سالمندان در کنار خانواده به رغم میل باطنی سالمندان و خانواده ها کاملاً ضروری و اورژانسی است.بین میزان سلامت عمومی و علائم جسمی، روانی و اجتماعی در ساکنان منزل و آسایشگاهها تفاوت معنی داری وجود دارد. سالمندان ساکن در آسایشگاهها در مقایسه با اقامت در کنار خانواده به نسبت بیشتری مبتلا به افسردگی میشوند به طوری که حدود ۳ درصد سالمندان در خانواده افسرده می شوند در حالی که ۲۵-۱۵ درصد ساکن خانههای سالمندان از افسردگی رنج میبرند.
ارتقای سلامت روانی ،اجتماعی از اصلیترین اهداف حضور سالمند در کنار خانواده است و سالمندان قادر خواهند بود تا ارتباط منطقی با خانواده و اجتماع برقرار کرده و اغلب سالمندان تمایل به حضور در منزل شخصی جایی که سال های متمادی از زندگی را در کنار خانواده گذرانده اند، دارند. آنها به طور معمول عمیقاً وابستگی و دلبستگی به خانواده داشته و حمایت اجتماعی خانوادهها نقش مؤثری در کاهش استرس ها، سالمندی موفق و سالم و تسهیل رفتارهای ارتقای سلامت آنان دارد. صحبت کردن و قدردانی و تشکر از سالمندان بابت یک عمر خدمتگزاری به خانواده باعث احساس شادکامی، امنیت و رضایت آنان میشود. امروزه تبدیل خانوادههای گسترده به هستهای باعث تغییر نقش اعضای خانواده شده به طوری که فرزندان کمتر نقش حمایتی برای والدین خود داشته و مطرودیت اجتماعی سالمندان یکی از دغدغههای بخش رفاه و تأمین اجتماعی شده است.
مراکز نگهداری سالمندان به دنبال صنعتی شدن جامعه جهت کمک به خانوادههای با مشکلات خاص آمده اگرچه این مجموعهها نتوانسته به طور کامل خلأ جایگاه خانواده را پر کنند.اکثر سالمندان آسایشگاهها را نمادی از انزوا و طرد اجتماعی میدانند و تا آخرعمر نمیتوانند با آن خو گرفته و همیشه منتظر اتفاق خاصی هستند تا به خانواده برگردند. اما همه محققان و صاحبنظران حوزه سالمندی بر این باورند که اگر چه در موارد بسیار محدودی به دلیل شرایط خاص بعضی از سالمندان و نبود مراقب خانوادگی فرد سالمند ناگزیر به رفتن به خانه سالمندان می باشد اما در اکثر موارد ترجیح فرد سالمند و خانوادهها نگهداری فرد سالمند در خانواده می باشد زیرا جایگاه اصلی سالمندان در کنار خانواده و در محلی است که سال های متمادی زندگی کرده و شاهد رشد فرزندان خود بوده و در صورت ضرورت و نیاز به خدمات مراقبتی و حمایتی به صورت تسهیلات وخدمات در محل و منزل( Aging in place)توصیه می شود و در صورت امکان ادامه زندگی نداشتن در خانواده سپردن به سرای سالمندان را به عنوان آخرین انتخاب مطرح میکنند.
حتی در مواردی که فرد سالمند به دلیل شرایط خاص به خانه سالمندان منتقل می شود این محل نباید تا پایان عمر محل اقامت سالمند در نظر گرفته شود و هر روز در نظر داشته باشیم که در صورت امکان فرد سالمند را مجدداً به خانواده برگردانیم. در صورت انتقال فرد سالمند به آسایشگاه، قبل از حضور در آسایشگاه باید سالمند درجریان قرار گیرد و از نظر روحی ، روانی در او آمادگی صورت گیرد تا اثرات سوء تعبیر مکان اجباری به حداقل ممکن برسد در غیر این صورت به عنوان یکی از بدترین و سختترین تجربیات زندگی و تأثیرگذار بر سالمندان و خانوادهها مطرح میشود. طرد شدگی و انزوا، احساس شکست و خواری، یکنواختی و انتظار از مضامین اصلی نهفته در تجربیات زندگی سالمندان ساکن در آسایشگاه هاست که نوع کیفیت آسایشگاه و میزان ارتباط با خانواده و اجتماع می تواند نقش کاهنده در این تجربیات منفی داشته باشد.
طرد شدگی و انزوا در بیشتر سالمندان وجود دارد و در سالمندانی که بدون رضایت شخصی مجبور به حضور در آسایشگاه شده، همچنین دوری آسایشگاه از خانواده و نبود امکان ملاقات منظم شدیدتر میباشد.
تلقی سالمندان از خواری و شکست ناشی از احساس بیمهری فرزندان و خانواده و شرایط نامناسب سرای سالمندان است که رفتارهای ترحمآمیز مسئولان آسایشگاه ها و ملاقات کنندهها میتواند بر احساس شکست و خواری تأثیر منفی داشته باشد.
از دلایل اصلی انتقال اجباری، انتقال با فریب و انتقال در حالت نبود هوشیاری، حس بیمهری و قدرنشناسی فرزندان است که بنا به اظهار بعضی از سالمندان ناسپاسی و راحت طلبی فرزندانشان اصلیترین دلیل سپردن آنان به سرای سالمندان میباشد و حضور در آسایشگاه را نشانه شکست خود در زندگی تلقی میکنند.لذا در صورت ضرورت انتقال والدین به مراکز نگهداری، وفاداری و ارتباط منظم و حتی الامکان روزانه به همراه خانواده، فرزندان و همسر و تماس تلفنی در فواصل ملاقاتها میتواند از میزان احساس طرد شدگی و انزوا و احساس شکست در زندگی آنان بکاهد.
سالمندان چه نیازهایی دارند و چه کار باید برای سالمندان کرد؟
ما در زمانی زندگی میکنیم که با توسعه اقتصادی اجتماعی و پیشرفت دانش پزشکی طول عمر بیشتر شده است. بالا رفتن طول عمر افراد باعث میشود که درصد بیشتری از جمعیت، سالمند یعنی بالای ۶۰ سال باشند. این سالمند شدن جمعیت در همه دنیاست و رو به افزایش است یعنی دیگر متوقف نمیشود یا کاهش پیدا نمیکند چون هر چه زمان میگذرد به همان دلیل بهبود شرایط زندگی و دانش پزشکی، طول عمر بیشتر و بیشتر میشود.
پس سالمند شدن در واقع یک پیشرفت است اما به شرطی که نیازهای سالمندان را در نظر بگیریم و برای این جمعیت در حال افزایش برنامهریزی داشته باشیم. اینکه سالمندان چه نیازهایی دارند؟ در بررسیهای متعدد نیازهای مالی و نیاز به خدمات بهداشتی درمانی بیشترین خواسته سالمندان بوده است. بعد از آن به ترتیب ایاب وذهاب، مسکن و رفع تنهایی نیازهای بعدی سالمندان بوده است.
بدیهی است انسان نیازهای پایهای دارد مانند خوراک، پوشاک، مسکن و… تا این نیازها برطرف نشوند نمیتوان به نیازهای سطح بالاتر مانند نیاز به تعلق و دوست داشتن، منزلت و احترام و… پرداخت. نیازهای بهداشتی درمانی هم جزو این نیازهای پایه است.
نیاز به بهداشت و درمان
هدف ما این است که سالمندان بهتر زندگی کنند. مهمترین چیزی که در سالمندی کیفیت زندگی را افزایش میدهد و باعث میشود سالمندان زندگی بهتری داشته باشند حفظ استقلال است. هدف این است که سالمند بتواند کارهای روزانه خودش را انجام بدهد و چه در خانواده و چه در جامعه فعال باشد.
اما چگونه میتوانیم به مردم کمک کنیم تا همچنان که پا به سن میگذارند، استقلال و فعالیت خود را حفظ کنند؟
اول این پیام را داریم که پیری مساوی بیماری نیست. با رعایت شیوه زندگی سالم میتوان سالم پیر شد یا در صورت وجود بیماری عوارض آن را کنترل کرد و جلوی ناتوانی را گرفت. در واقع اینکه فرد در طول زندگی، چگونه زندگی کرده وضعیت سلامتی دوران سالمندی او را مشخص میکند. اما حتی اگر در سالمندی هم شیوه زندگی سالم به کار گرفته شود باز هم مؤثر است و از بروز یا پیشرفت ناتوانی جلوگیری میکند. در مورد شیوه زندگی سالم در خانههای بهداشت، پایگاهها و مراکز سلامت جامعه به سالمندان آموزش داده میشود. آموزش به صورت فردی یا کلاسی است.
نکته دیگر انجام مراقبتهای دورهای یا همان چک آپ است. مثلاً سالمندان حتی اگر هیچ مشکلی هم نداشته باشند سالی یک بار فشارخونشان کنترل شود، از نظر چاقی یا لاغری بررسی شوند. از نظر تعادل و راه رفتن و از نظر حافظه معاینه شوند. یا سالی یک بار قند خونشان اندازهگیری شود. این مراقبتها نیز در خانههای بهداشت، پایگاهها و مراکز سلامت جامعه برای سالمندان به طور رایگان انجام میشود.
در کنار این برنامهها، امکانات دیگری هم مورد نیاز است که تأمین آنها زمان بر است و جزو برنامهریزیهای دراز مدت وزارت بهداشت است.
1 دیدگاه
[…] علايم و نشانه هاي افسردگي در بين سالمندان بسيار متفاوت است. همچنين نشانه هاي […]