چگونه کودکانی با اعتماد به نفس بالا تربیت کنیم؟
ايجاد اعتماد به نفس در كودك ممكن است دشوار به نظر برسد. اما احساس ارزش فردي پايههاي آيندهي فرزندتان را پي ميريزد، زماني كه بايد چيزهاي تازه را به تنهايي تجربه كند. جين نلسون، درمانگر خانواده در كاليفرنيا و يكي از نويسندگان سري كتابهاي انضباط مثبت ميگويد « اعتماد به نفس نتيجهي احساس تعلق است، باور به اين كه ميتوانيم، و دانستن اين كه همكاريهايمان را ارزش مينهند و قدر ميدانند.
اعتماد به نفس در کودکان
اعتماد به نفس اصلی ترین کلید موفقیت در زندگی است. اعتماد به نفس بالا برای شادی و موفقیت کودکان و نوجوانان بسیار مهم میباشد. اعتماد به نفس اصلی ترین کلید موفقیت در زندگی است. اعتماد به نفس بالا برای شادی و موفقیت کودکان و نوجوانان بسیار مهم میباشد. این مقاله مطالب مهمی را برای بهبود بخشیدن اعتماد به نفس کودکان و چگونگی آموزش آن را در اختیار شما قرار میدهد. شكلگيري الگوي اعتماد به نفس، خيلي زود در زندگي آغاز ميشود. مثلا يك كودك نوپا كه راه رفتن را براي اولين بار تجربه ميكند، دچار حس انجام يك كار ميشود كه باعث تقويت اعتماد به نفس ميشود. يادگيري برخاستن پس از تلاشهاي ناموفق قبلي به كودك ميآموزد كه او ميتواند. مفهوم موفقيت در قبال پافشاري در يك كار، خيلي زود در ذهن كودك شكل ميگيرد. همين طور كه كودك تلاش ميكند، شكست ميخورد، دوباره تلاش ميكند و بار ديگر شكستخورده و سرانجام پيروز ميشود، احساس خوبي درمورد تواناييهايش به وي ميدهد. در همين زمان، كودك مشغول خلق يك خودپنداري براساس ارتباط با ديگر افراد است. به همين دليل است كه نقش والدين، كمك به كودك براي شكلگيري يك وضعيت دقيق و سالم از خودآگاهي است. كودكي كه با يك موفقيت شاد ميشود اما احساس ميكند كه مورد عشق و علاقه قرار نگرفته است، اعتماد به نفس پاييني را تجربه خواهد كرد. همچنين كودكي كه دوست داشته ميشود اما در مورد توانمنديهاي خود ترديد دارد، او نيز در آينده اعتماد به نفسش پايين ميآيد. اعتماد به نفس مناسب از تعادل صحيح اين دو موضوع با يكديگر ناشي ميشود. نشانههاي داشتن اعتماد به نفس اعتماد به نفس با رشد كودك تغيير ميكند، چرا كه تحت تاثير تجربيات كودك و درك و احساسات جديد او قرار ميگيرد. پس آگاهي از اعتماد به نفس سالم يا ناسالم ميتواند بسيار مهم و موثر باشد و به والدين كمك كند. كودكي كه اعتماد به نفس پاييني دارد، دوست ندارد كارهاي جديد را امتحان كند و ممكن است به صورت منفي در مورد خود صحبت كند مثلا «من خنگم»، «من هرگز ياد نميگيرم كه چطور اين كار را انجام بدهم»، يا «چه فايده، هيچ كس به من توجه نميكند.» او ممكن است سطح پاييني از عصبانيت را از خود به نمايش بگذارد، به آساني كاري را رها كند يا منتظر فرد ديگري باشد تا آن كار را برايش انجام دهد. او تمايل دارد بسرعت از خود نااميد شود. كودكاني با اعتماد به نفس پايين، اغلب در شرايط ناملايم عقبنشيني ميكنند. اما كودكاني با اعتماد به نفس مناسب، از ايجاد ارتباط با ديگران لذت ميبرند. آنها در مناسبات اجتماعي راحت هستند و از فعاليتهاي گروهي لذت ميبرند و در عين حال از استقلال برخوردارند. وقتي چالشهاي اطراف زياد ميشود، آنها براي يافتن راهحل مناسب تلاش ميكنند و به جاي آنكه به خود بگويند «من يك احمق هستم» ميگويند «من اين مطلب را متوجه نميشوم.» بچهها نقاط ضعف و قوت خود را ميدانند و آنها را ميپذيرند و مثبتانديش و خوشبين هستند. والدین بهتر از هر کس دیگری میتوانند اعتماد به نفس را در کودکان خود تقویت نمایند. اعتماد به نفس دادن به کودکان کار سختی نیست و در واقع اکثر والدین نمیدانند که چگونه کلمات و رفتار آنها بیشترین تاثیر را بر روی احساسات کودکان و اعتماد به نفس آنها دارد. زمانی که احساس خوبی دارید آن را بیان کنید. معمولاً والدین برای نشان دادن احساسات منفی خود به کودکان سریع عمل میکنند اما گاهی مواقع احساسات مثبت خود را به آنها انتقال نمیدهند. اگر به کودک خود نگویید که دوستش دارید او هیچ گاه این احساسات شما را نخواهد فهمید. کودکان کلمات مثبتی را که به آنها میگویید در ذهن نگه میدارند. به کودکان داشتن اعتماد به نفس را بیاموزید. صحبت کردن با خود برای انجام همه کارها مهم است. روانشناسان معتقدند که صحبتهای منفی با خود به دلیل داشتن اضطراب و افسردگی میباشد. هر چه که فکر میکنیم در احساساتمان و احساساتمان در رفتارمان نمود پیدا میکند. بنابراین بسیار مهم است که به کودکانمان یاد بدهیم که چگونه تفکرات مثبتی نسبت به خود داشتهباشند. بعنوان مثال: اگر کمی تلاش کنم میتوانم این مشکل را حل کنم. از انتقاد کردن همراه با تمسخر خودداری نمایید. بعضی مواقع مورد انتقاد قرار دادن کودک بسیار مهم میباشد اما مواقعی که این انتقاد همراه با تمسخر و استهزا باشد وضع را بدتر میکند. بسیار مهم است که در مواقع انتقاد به جای کلمه تو از کلمه من استفاده نماییم،مثلاً بجای اینکه بگوییم تو بچه تنبل و شلختهای هستی، بگوییم من دوست دارم که لباسهایت را سر جایش بگذاری. به کودکانتان بیاموزید که چگونه تصمیم بگیرند و تصمیم گیری خوب را تشخیص دهند. کودکان بدون آگاهی در همه حال مشغول تصمیم گیری هستند. راههای بسیاری وجود دارد که والدین میتوانند به کودکانشان برای بهبود تواناییهایشان در تصمیمگیری کمک نمایید:- به کودک کمک کنید تا مشکلاتی که نیاز به تصمیمگیری دارد را مشخص کند. از او بپرسید که نظرش درباره آن موقعیت چیست و چه چیزی را میخواهد تغییر دهد.
- فکرهایی را که بنظرش میآید مشخص کند. معمولاً بیشتر از یک راه حل یا انتخاب برای یک مشکل وجود دارد.
- به کودک اچازه دهید که یکی از راه حلها را بعد از اینکه درباره همه آنها خوب فکر کرد انتخاب نماید. بهترین راه حل،راه حلی است که بتواند مشکل را حل نماید و کودک احساس خوبی درباره خود داشته باشد.
- سپس با کودک درباره راه حل انتخابی صحبت کنید؟ آیا راه حل مناسبی بود؟ و یا اشتباه بود؟ اگر اشتباه بود دلیل آن چیست؟